- ب ب +

فرق میان مجاز و کنایه

علم بلاغت از دیر باز مورد توجه ادیبان و دانشمندان قرار گرفته است و از چنان اهمیتی برخوردار بوده که در مورد آن نوشته‌اند: «بالاترین و لازم ترین دانش‌ها پس از شناخت خدای متعال، علم بلاغت است و آگاهی از فصاحت» (عسکری، ۹:۱۹۹۸).
 1- «فرق مابین مجاز و کنایه بنا بر معروف این است که در مجاز استعمال لفظ است در غیر معنی موضوعٌ له با قرینه صارفه و چون قرینه صارفه با مجاز است، ارادة معنی حقیقی ممتنع می‌باشد؛ امّا در کنایه قرینه صارفه‌ای نیست و از این جهت ارادة معنی حقیقی جایز است و بالجمله فرق کنایه و مجاز به این است که اگر ارادة معنی حقیقی ممکن نباشد، آن را مجاز و اگر ارادة معنی حقیقی جایز باشد، آن را کنایه می‌گویند» (همایی،206:1370).
 
2- «در مجاز، لفظ مستعمل است، در معنی مجازی و در کنایت در معنی کنایی» (نیشابوری، 262:1384). بنابراین آنچه در کتاب‌های بلاغی تحت عنوان معنای مجازی گفته می‌شود، در مورد کنایه، به نظر درست نمی‌آید و نباید به آن معنی مجازی گفت؛ بلکه باید معنی کنایی گفته شود، چرا که در حقیقت معنی کنایی است نه مجازی.
 
3- در کنایه به علت دو بعدی بودن کلام، هر دو معنی حقیقی و مجازی مراد است و نوعی ابهام و ایهام دارد، یعنی «کنایه نه حقیقت صرف است و نه مجاز صرف؛ بلکه برزخی است مابین حقیقت و مجاز» (همایی، 299:1370).
 
4- سکّاکی مابین مجاز و کنایه دو تفاوت ذکر می‌کند: یکی این که ارادة معنی حقیقی هم ممکن است و با معنی مجازی کلمه منافاتی ندارد. دوم اینکه در کنایه انتقال از لازم است، به ملزوم و در مجاز انتقال از ملزوم به لازم (سکاکی، 1402 :138).
 
5- مجاز و کنایه هر دو دارای ایجاز هستند؛ چنانکه، الف: «فخررازی از مجاز حذف سخن گفته و آیه «و اسأل القریه» که در اصل و اسأل اهل القریه» بوده از نوع مجاز حذف دانسته است» (رمانی،85:1968).
 
ب: ابن رشیق نیز ایجاز حذف را اکتفا نام نهاده و آن را از زمرة مجاز شمرده است. (ابن رشیق، 1981: 1 / 251)
 
ج:  ابن جنی نیز حذف مضاف را از زمرة مجاز دانسته است (ابن جنی، بی تا : 2/451)
 
اما ایجاز کنایه، از نوع ایجاز هنری است؛ چرا که بار معنایی دوگانه دارد و در حقیقت دوبعدی است،‌ یک لفظ با دو بار معنایی.
 
6-  به نظر می‌رسد که مجاز فرآیندی برحسب گزینش از روی محور جایگزینی که از رابطه مشابهت سود می‌جوید، نیست؛ بلکه نوعی فرآیند انتقال معنی بر روی محور همنشینی است که از رابطة مجاورت استفاده می‌کند. از نظر «یاکوبسن» اولی با استعاره و دومی با مجاز مرسل مرتبط است (Jakobson,1995:115).
 
بنابراین می‌توان گفت که مجاز نیز به همین سبب مخیّل نیست، در حالی که کنایه تصویرگر و مخیّل است.
 
7-  در تفاوت بین علاقة ملازمه و کنایه نیز می‌توان چنین استنباط کرد که در علاقة ملازمه، لازم و ملزوم جزء لاینفک همدیگر هستند، مانند علاقه میان آتش و گرمی، نیز علاقه میان آفتاب و نور آفتاب، مثلاً در نمونة: «چو خورشیدی که درتابد ز روزن» خود خورشید نمی‌تواند از روزن در تابد؛ بلکه این پرتو خورشید است که از روزن می‌تابد، هر چند پرتو خورشید جزء لاینفک آن است، اما امکان ارادة معنی حقیقی وجود ندارد، در حالی که در کنایه، ارادة معنی حقیقی و عینی و واقعی می‌توان کرد و نیز با توجه به ابهام و ایهامی که در معنی کنایه وجود دارد، بعضاً لازم و ملزوم در مواردی شاید جزء لاینفک همدیگر نباشند.
 
8-  انواع مجاز برحسب نوع «علاقه» طبقه بندی می‌شود و این طبقه بندی در کتاب‌های بلاغی متغیّر است و بعضی «سی» الی« چهل» نوع علاقه ذکر کرده‌اند، در صورتی که در مورد کنایه چنین نیست.
 
9-  کنایه، با تکرار، مبتذل می‌شود و می‌میرد، در حالی که این مسأله در مورد مجاز مرسل و گونه‌های آن مصداق ندارد.
 
10- همان گونه که در تفاوت بین استعاره تمثیلیه و کنایه نیز گفته آمد، کنایه دارای نوعی استدلال و واسطه است؛ اما مجاز مرسل به استدلال و واسطه نیاز ندارد.
 
11- چنان چه پیشتر در تفاوت استعارة تمثیلیه و کنایه نیز گفته آمد، یکی از علل به کار بردن کنایه ترس یا احتیاط است؛ اما مجاز مرسل چنین ویژگی ندارد.
 
12- یکی دیگر از موارد به کار بردن کنایه سنجیدن میزان هوش و استعداد مخاطب است؛ اما این مورد  در باره مجاز صادق نیست.
 
13- در علاقه‌های مجاز مرسل مبالغة چندانی دیده نمی‌شود، در حالی که یکی از ویژگی‌های کنایه، مبالغه و اغراق است.
 
14- معنای اصلی کلمه در مجاز مرسل حفظ نمی‌شود؛ اما در کنایه حفظ می‌شود.
 
علی سینا رخشنده مند - نقد استعاره تمثیلیه در کتب بلاغی